۱۶ مرداد ۱۳۹۲، ۱۴:۰۹

حسن خُلق در شعاع اصلاح خَلق

حسن خُلق در شعاع اصلاح خَلق

حسن خلق، خاص مرتبه انساني بوده و آنگاه كه در آن مرتبه ظهور فعلي پيدا كند، مرتبه انساني نفس مزين به صفات الهي مي شود. كه ازآن به تهذيب نفس در مرتبه انساني تعبير مي كنيم.

به گزارش خبرگزاری مهر، معيار صحت مكتب اخلاقي را هماهنگي بين خُلق و خَلق است. هر مكتبي كه بر ترويج صفات و اعمالي بپردازد و به طوري كلي مروج اخلاقي باشد كه هماهنگ با گرايشها و خواسته هاي موجود در ذات انسان به عنوان انسان داشته باشد حق است و به جهت جدا ناپذيري خُلق از خَلق و تاثير زمينه هاي مثبت و منفي خَلق در خُلق،حسن خُلق در شعاع اصلاح خَلق امكان پذيراست.و از اين حيث كه شروع خَلق از ماده جسماني و بعد روح نباتي و روح حيواني است و به روح انساني پايان مي پذيرد.

طبق قاعده هماهنگي خُلق با خَلق، اصلاح اخلاقي بايد از مرتبه جسماني و حيواني شروع شود تا به حسن خُلق در مرتبه انساني ختم مي گردد. قبل از تبيين حسن خُلق در شعاع اصلاح خَلق به توضيح حسن خُلق مي پردازيم تا ما را در بيان حسن خلق در شعاع اصلاح خَلق ياري كند.

حُسن خُلق

مفهوم حسن خُلق از جمله مفاهيمي است كه به جهت عدم آگاهي صحيح عرف عام و احيانا عرف خاص ازآن آگاهي بر مصاديق سوء خُلق حمل مي شود. شرط ظهور فعلي خُلق ظهور فعلي استعداد در يكي از مراتب نفس است. تا استعداد و غريزه اي ظهور فعلي نیايد و اظهار نشود هر ز توصيف به فضيلت و رذيلت نمي شود. آنگاه كه آدمي حركت علميش را شروع كند و استعداد علمي در مرتبه اي از مراتب علم ظهور فعلي پيدا كند. آن حركت علمي و عالم شدن يا همراه با رذيلت و يا صبغه و رنگ فضيلت را دارد. البته نيت و انگيزه شخص است كه حركت استعداد را به سوي فعليت و نيز نفس فعليت را كيفيت مثبت و منفي اخلاقي مي بخشد. چنانچه انگيزه ناشي از مرتبه عالي وجودي انسان باشد و منشاش حقيقت انساني باشد به حركت نفس از مرحله استعداد به فعليت و به خود فعليت، كيفيت مثبت اخلاقي بخشيده و آن را با فضيلت همراه كرده، و در صورتي كه منشا نيت تحريكات حيواني و جسماني"با نظراستقلالي و غفلت ازمرتبه انساني" باشد، سبب كيفيت منفي اخلاقي در فعليت و حركت به جانب آن شده، و آن را با رذيلت همراه ساخته است.

از انگيزه انساني تعبيربه حسن فاعلي و از انگيزه حيواني و جسماني با نظر استقلالي و غفلت از مرتبه انساني تعبير به قبح فاعلي مي كنيم. از آن جهت كه مرتبه انساني با درك عقلي و يا شهودي، نفس را به نحو خالص به خداوند وابسته مي داند، انگيزه هاي انساني هميشه با خواست خداوند متعال همراه است،و اين مصداقي از قاعده هماهنگي بين خُلق و خَلق است. ونتيجه اش حسن خُلق مي باشد.

ولي انگيزه هاي حيواني در صورت غفلت از مرتبه انساني هميشه همراه با وابستگي استقلالي به طبيعت و خواسته هاي شهوي است، و اين مصداق بارز و آشكار ناهماهنگي بين خُلق و خَلق است و نتيجه اش سوءخلق خواهد بود. و صفتي كه مصداق قاعده هماهنگي بين خُلق و خَلق باشد. داراي حسن و زيبايي ذاتي اخلاقي است و آن صفتي كه مصداق ناهماهنگي بين خُلق و خَلق باشد، داراي قبح و زشتي ذاتي اخلاق است.

اسلام به جهت داشتن نظر استقلالي به بعد انساني و نظر ابزاري به بعد حيواني و جسماني نفس، مروج انگيزه هاي انساني در ظهور فعلي استعدادها در ابعاد مختلف است و كيفيت مثبت اخلاقي در غرايز حيواني و گرايشهاي جسماني به جهت ابزاري بودن و مُعد بودن آنها در مرحله خَلق براي ظهور بعد انساني در گرو جهت دادن انساني به آنهاست. و جهت دادن انساني به آنها معلول وجود انگيزه هاي انساني است. به همين لحاظ اخلاق اسلامي مصداق آشكار هماهنگي بين خُلق و خَلق است. و تمام آن حسن خلق مي باشد.شايد در برخي احاديث كه اسلام و دين به حسن خلق تفسير شده و در برخي خُلق عظيم را به دين و اسلام تفسير كرده اند.

خلاصه اين كه حسن خلق در صفات و اعمالي است كه با حقيقت انسان كه وابستگي محض و خالص وجودي به خداوند متعال است هماهنگ باشد و سوءخُلق در صفات و اعمالي است كه با حقيقت وجودي انسان ناهماهنگ باشد.

سوء خلق ممكن است در مقام عمل به صورت حسن خلق جلوه كند و ظاهر شود.به عبارت ديگر در عملي آشكار شود كه از حسن و زيبايي ظاهري برخوردار است.در چنين صورتي است كه احيانا مردم گول ظاهر را خورده و صاحب آن عمل  را توصيف به حسن خلق مي كنند. مانند عمل متواضعانه اي كه ناشي از صفت خدعه و نيرنگ و فريب باشد يا اتفاقهايي كه ناشي از صفت مكر براي به دام انداختن انسانها در ارضا غريزه شهرت طلبي،رياست خواهي و هواهاي نفساني باشد و ابراز اعمال زاهدانه اي كه ناشي از حبّ دنيا و براي و صول به اغراض دنيوي باشد.

چنين عملي هر چند داراي حسن و زيبايي ظاهري است در نزد اسلام عمل انساني نخواهد بود، زيرا عمل انساني آن عملي است كه از حسن فاعلي برخوردار باشد و ناشي از صفات فضيلت باشد و نيز سبب تقويت صفات فضيلت باشد. سوره نسا آيه مباركه 124 مي فرمايد: دين و آيين چه كسي بهتر است، از آن كسي كه خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد و پيرو آيين خالص و پاك ابراهيم گردد و خدا ابراهيم را به دوستي خود انتخاب كرد.

اصلاح خَلق

مرتبه حيواني و جسماني نفس در كمال و رشد و ارضا خواسته هاي غريزي و استعدادي خويش نيازي به اخلاق و حسن خُلق ندارد. طالب خواسته هاي خويش از طبيعت است. و طبيعت در حد كفايت پاسخگوي نيازهاي طبيعي بدون دخالت اصول و قوانين اخلاقي و ديني مي باشد.غريزه جنسي، ميل به غذا، اعمال غضب و درندگي، جذب طعمه جهت سير شدن و...در پرتو فعاليت هاي طبيعي در ارتباط با پديده هاي مادي به خواسته هاي خود نايل مي شوند و اگر اين ابعاد در جنب بعد انساني و همراه با خواسته هاي انساني مطرح نبودند.

هرگز عبارت سوءخلق در حركت هاي شهوي و طبيعي آنها به كار برده نمي شد. خُلق پذيري مرتبه حيواني و جسماني در انسان به جهت آميختگي آن با مرتبه انساني است و در واقع اخلاق ديني امري تحميلي بر آنها ست. زيرا اخلاق ديني ارضا خواسته هاي غريزي و رشد استعدادهاي جسماني را محدود به قيود ديني و عقلي مي كند.در صورتي كه طالب ارضا از هر طريق مادي و دنيوي بدون قيد هستند.ولي عقل و دين ناچارند،خواسته هاي حيواني و جسماني را مقيد كنند.

علت اين ناچاري اين است كه شدت و ضعف روح انساني در مرحله خَلق وابسته به شرايط مناسب و نامناسب در مراتب جسماني و حيواني است.و مطابق قاعده هماهنگي خُلق با خَلق،حسن خلق و مزين شدن مرتبه انساني به صفات الهي و فضايل انساني مشروط به اصلاح مراتب حيواني و جسماني است.و معناي اصلاح آن مراتب اين است كه ارضا خواسته هاي غريزي و شهوي و رشد جسماني از حدود فرامين ديني و عقل خارج نشوند. هر غريزه اي با توجه به اين كه كانال و راهي براي حسن خلق و مزين ساختن مرتبه انساني به صفات الهي باشد بايد ارضا شود امر قرآن به عدالت و ..و نهي از فحشاو...براي اصلاح مرحله خَلق است. و در آيه مباركه 77 سوره قصص، و هرگز در زمين در جستجوي فساد مباش،كه خدا مفسدان را دوست ندارد.

کد خبر 2111997

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha