۲۰ آذر ۱۴۰۴، ۹:۲۳

مادر یعنی زنی که همیشه برای همه وقت دارد، جز برای خودش

مادر یعنی زنی که همیشه برای همه وقت دارد، جز برای خودش

شیراز-زنی که تنها یک مادر نیست؛ستون آرام خانه‌ای‌ است که اگر ترک بردارد، سقف دنیا بر سر همه فرو می‌ریزد. زنی که میان ساعت کاری، صدای گریه‌ کودک، قرار کاری و ظرف‌های نشسته، هنوز لبخند می‌زند.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- مرضیه جوانمردی فر: در هر خانه‌ای گوشه‌ای هست که بوی مهربانی می‌دهد. همان‌جایی که صدای زنی از دور می‌آید که نگران است؛ همیشه.

نگران تکلیف مدرسه فرزندش، غذای خانه، قبض‌های ماهانه و آرامش آدم‌هایی که دوستشان دارد. او مادر است، همسر است، دختر است، اما در میان این واژه‌ها، خودش اغلب گم می‌شود.

این زن صبح زودتر از همه بیدار می‌شود، برای همه برنامه دارد جز خودش. سر کار که می‌رود، نگرانی‌اش را پشت لبخندی پنهان می‌کند تا مبادا کسی بپرسد: خسته‌ای؟ چون می‌داند برای او خسته بودن معنایی ندارد. مادر قرار نیست خسته باشد، مادر قرار است همیشه فقط باشد.

او در خانه، همزمان مدیر بحران است و منبع صلح. وقتی همسرش از روز سخت کاری می‌گوید، گوش داده و دلداری می‌دهد. وقتی کودک با بی‌تابی گریه می‌کند، دلش می‌خواهد چند لحظه سکوت کند، اما باز هم می‌گذارد تا صدای کودک را آرام کند، نه خودش را.

در میان لباس‌های شسته و قابلمه‌های روی اجاق، گاهی رویایی محو می‌شود. آرزویی ساده، مثل کلاس نقاشی، سفر تنها بدون استرس یا یک عصر بی‌دغدغه در یک کافه کوچک. اما این آرزوها در سکوت خاک می‌خورند، چون اول باید به فکر تکلیف بچه و امتحان فردایش بود، چون نباید پول اضافه خرج کرد، چون الان وقتش نیست. سال‌ها می‌گذرد و وقت خودش هیچ‌وقت نمی‌رسد.

گاهی دلش می‌خواهد کسی بگوید: «ممنون که هستی»، بی آن‌که منتظر کاری از او باشند. اما تحسین و درک، اغلب نادیدنی ترین هدیه‌ای‌ست که هر مادری از دنیا طلب می‌کند. او با عشق خانه را گرم نگه می‌دارد، بدون آن‌که شعله خودش را ببیند.

مادر، پرستار بیمارستان خانگی است، بیمارستانی که تنها کارمند و مسئول شیفت شبانه روزش خودش است. وقتی یکی از اعضای خانه بیمار شود، هیچکس جایگزین او برای رسیدگی به امور خانه و نگهداری از بیمار نخواهد بود. در اوج بیماری نیز با صدایی گرفته، برای کودکانش لالایی می‌خواند، لالایی که نوای بهشتی دارد و این‌چنین است که بهشت سخاوتمندانه به زیر پایش گشوده می‌شود و این نعمت شگفت‌انگیز به آسانی به دست نمی‌آید.

روز مادر روزی‌ست برای گل و لبخند، اما شاید وقت آن رسیده که کمی عمیق‌تر به چشمان خسته مادر نگاه کنیم، نه برای گفتن «مادر روزت مبارک»، بلکه برای شنیدن دلش.

در دل هر مادری جهانی از سکوت است؛ سکوتی پر از قهر و آشتی بی‌صدا با زمان، خستگی‌های بی‌نام و عشقی که هیچ‌گاه سهم خودش را مطالبه نکرده است.

و شاید بزرگ‌ترین هدیه‌ای که می‌توان به یک مادر داد، فقط درک است. درکی از زن خستگی‌ناپذیری که آموخته با تمام نداشتن‌ها، باز هم ببخشد، بخندد و باور کند که هنوز می‌تواند تکیه‌گاه باشد.

چرا که او مادر است. کسی که حتی اگر زمین زیر پایش بلرزد، هنوز لبخند می‌زند تا خانه نترسد.

کد خبر 6685335

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha