خبرگزاری مهر - گروه سلامت: ثبت کارت اهدای عضو یا اعلام تمایل در سامانه ملی، فراتر از یک اقدام اداری، پیامی روشن به خانواده و جامعه است؛ پیامی که در لحظههای بحرانی، بار تصمیمگیری را از دوش خانواده برمیدارد و میتواند جان چندین انسان را نجات دهد و بررسیها نشان میدهد اگر خانواده از خواست فرد آگاه نباشد، احتمال رضایت برای اهدای عضو حدود ۴۸ درصد است، اما در صورت اطلاع از تصمیم فرد، این عدد به ۹۵ تا ۱۰۰ درصد میرسد.
انجمن اهدای عضو ایرانیان با رویکردی همزمان در دو حوزه زیرساختی و فرهنگی، گامهای مؤثری برداشته است؛ از درج نماد قلب قرمز روی گواهینامهها و ورود مباحث مرگ مغزی به کتابهای درسی گرفته تا در نسخه جدید سامانه، امکان ضبط پیام ویدئویی ۳۰ ثانیهای برای خانواده نیز فراهم شده تا در صورت وقوع مرگ مغزی، خانواده با شنیدن پیام عزیزشان از آگاهانه بودن تصمیم او اطمینان یابد.
از این رو با «کتایون نجفیزاده، رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان» به گفتگو پرداختیم تا از اهمیت ثبت رسمی تمایل به اهدای عضو، نقش آن در تصمیمگیری خانوادهها و اقدامات فرهنگی و زیرساختی انجامشده در این حوزه بیشتر بدانیم.
به عنوان سوال اول درباره فرایند اهدای عضو در سامانه بگویید.
داشتن کارت اهدای عضو یا ثبت تمایل در سامانه رسمی، نهتنها یک سند است، بلکه پیامی آشکار به خانواده است: «من این تصمیم را گرفتهام» این پیام در لحظات حساس، فشار روانی تصمیمگیری را از دوش خانواده برمیدارد. در حقیقت، افراد با ثبت رسمی تمایل خود، تصمیم را از حالت عاطفی خارج کرده و به یک اقدام آگاهانه تبدیل میکنند.

واکنشهای اولیه خانوادهها؛ طبیعی اما قابل اصلاح
در سالهای گذشته، مواردی مشاهده شده که خانوادهها پس از دریافت کارت اهدای عضو عزیزشان، در ابتدا واکنشی منفی نشان دادهاند و برخی تصور کردهاند فرد تصمیمی غیرعادی گرفته یا حتی نگران شدهاند که نکند فرزندشان در فکر مرگ بوده است، این واکنشها کاملاً طبیعی است و ناشی از نبود آموزش کافی درباره فرهنگ وصیتنامه، مرگ و تصمیمگیری پیش نگرانه است و همانگونه که نوشتن وصیتنامه نشانهی بلوغ فکری است، ثبت تمایل برای اهدای عضو نیز اقدامی مسئولانه و انسانی است.
اقدامات انجمن در دو سطح زیرساختی و فرهنگی
انجمن اهدای عضو ایرانیان با درک این مسئولیت، فعالیتهایی در دو سطح زیرساختی و فرهنگی انجام داده است و در سطح زیرساخت، اقدامات مؤثری مانند درج نماد قلب قرمز در گواهینامهها و ورود محتوای آموزشی مرتبط با مرگ مغزی به ده عنوان کتاب درسی دانشآموزان در مقاطع مختلف تحصیلی انجام شده است، در سطح فرهنگی نیز پویشهایی همچون هفته ملی اهدای عضو با مشارکت نهادهای رسانهای، فرهنگی و مذهبی بهصورت سراسری در کشور برگزار میشود.
شرط اصلی برای نهادینه شدن فرهنگ اهدای عضو چیست؟
برای نهادینه شدن فرهنگ اهدای عضو باید در دو جبهه بهصورت همزمان کار کرد که عبارتند از: ایجاد باور عمومی به اینکه مرگ مغزی، مرگ قطعی است و تشویق افراد به ثبت رسمی تصمیمشان برای تسهیل مسیر تصمیمگیری خانواده در لحظهای بحرانی.
هر تصمیمی که امروز آگاهانه ثبت میشود، فردا میتواند نجاتبخش جانهایی باشد که پشت درهای پیوند چشمانتظارند و ثبت کارت اهدای عضو، نهتنها نشانی از انسانیت، بلکه سندی از آگاهی، بلوغ و احترام به زندگی دیگران است.

در واقع، داشتن کارت اهدای عضو یا ثبت رسمی تمایل به اهدای عضو، بهمنزلهی بیان روشن و رسمی خواست فرد است؛ بیانی که میتواند در لحظههای بحرانی به خانواده کمک کند تا از تردید و فشار روانی رهایی یابد.
مطالعهای که در کشور انجام شده و مشابه آن در کشورهای دیگر نیز تکرار شده، نشان میدهد که اگر خانواده نداند عزیزشان چه تصمیمی درباره اهدای عضو داشته، احتمال رضایت برای اهدای عضو تنها حدود ۴۸ درصد است، اما در صورتی که از خواست فرد مطلع باشد، حتی اگر در ابتدا مخالفتهایی وجود داشته باشد، میزان رضایت خانواده به حدود ۹۵ تا ۱۰۰ درصد میرسد.
آمارها چه میگویند؟
این آمارها نشان میدهد که داشتن کارت اهدای عضو یا ثبت نام در سامانه ملی اهدای عضو، تنها یک کار اداری نیست؛ بلکه بیان خواستهای روشن و محترمانه از سوی فرد است که در زمان مرگ مغزی میتواند مسیر را برای خانواده هموار کند.
استعلام سامانه؛ کمک به تصمیم نهایی خانواده
فرآیند استعلام نیز در هنگام مرگ مغزی نقش مهمی دارد. هنگامی که فردی دچار مرگ مغزی میشود، اطلاعات وی از طریق سامانه ثبت ملی اهدای عضو استعلام میشود و در صورتی که نام فرد در فهرست ثبتشدگان باشد، این موضوع برای تیم پیوند و خانواده بهعنوان نشانهای از خواست قلبی فرد محسوب میشود و تصمیمگیری را بسیار آسانتر میکند.
در یکی از نمونههای واقعی، مرد جوانی که حدود ۲۶ سال داشت، ثبتنام کرده و کارت اهدای عضو دریافت کرده بود. در آن زمان، کارتها از طریق پست برای افراد ارسال میشد و زمانی که کارت به دست مادرش رسید، واکنش اولیهاش بسیار منفی بود.
او با فرزندش نزد واحد پیوند آمد و درخواست لغو کارت را داشت. با آرامش برای او توضیح داده شد که اهدای عضو به معنای امیدبخشی به زندگی دیگران است. در پایان جلسه، مادر با وجود پذیرش سخنان تیم پیوند، درخواست باطل کردن کارت را داشت و کارت باطل شد.

اما آنچه اهمیت داشت این بود که مادر از خواست قلبی فرزندش مطلع شد. همانطور که یکی از همکاران حاضر در جلسه گفت: «ما به هدفمان رسیدیم؛ مادر حالا میداند که فرزندش چه میخواسته. اگر روزی اتفاقی برایش بیفتد، او میداند که چه تصمیمی باید بگیرد.»
در چنین لحظاتی، خانواده در غم از دست دادن عزیز خود، معمولاً به دنبال تحقق آخرین آرزوهای او هستند و اگر بدانند که عزیزشان تمایل به اهدای عضو داشته، تصمیمگیری برایشان آسانتر و روشنتر میشود، اما اگر از این خواست بیخبر باشند، گرفتار بلاتکلیفی، تردید و احساس مسئولیت سنگینی خواهند شد که گاه فرصت طلایی نجات جان چند انسان را از بین میبرد.
وقتی نیت گفته نمیشود، فرصت از دست میرود
شاید بتوان این موضوع را با مثالی ساده توضیح داد: فرض کنید فردی یک الماس گرانبها دارد و نیت کرده است که آن را پس از مرگ، به نیازمندان اهدا کند. اما چون فرصت نکرده این خواسته را با خانوادهاش در میان بگذارد، هیچکس از نیت او باخبر نمیشود. پس از مرگش، الماس بیاستفاده در جایی پنهان میماند و دیگر هرگز اثری از آن در زندگی انسانهای دیگر باقی نمیماند. نیت انساندوستانهای که هرگز تحقق پیدا نمیکند، تنها به این دلیل ساده که بیان نشده است.
کارت اهدای عضو، بیان همان نیت است. پیامی روشن به اطرافیان که: «اگر روزی من دیگر بازنگشتم، بگذارید بخشی از من زندگی ببخشد.»
در نهایت، ثبت تمایل به اهدای عضو، فقط یک انتخاب فردی نیست، بلکه هدیهای به خانواده و جامعه است. خانوادهای که در آن لحظهی سخت، با علم به خواسته عزیزش، میتواند با اطمینان تصمیم بگیرد و جامعهای که با هر پیوند، جانهای تازهای به زندگی بازمیگردند.
فکر کنید امروز تصمیم میگیریم که کارت اهدای عضو بگیریم، اما آن را به فردا میاندازیم یا اصلاً یادمان میرود. در این صورت، اعضای سالم و حیاتی بدن که درحقیقت، گنج گرانبهایی هستند که در وجود هر انسان نهفته اند و میتوانند جان چندین نفر را نجات دهند، بدون استفاده به خاک سپرده میشوند و چون نگفتیم که این الماس درخشان در کجای وجود ماست، کسی هم از وجودش باخبر نمیشود و این فرصت ارزشمند، بیهیچ بهرهای، از بین میرود.

اهدای عضو؛ ماندگارترین باقیاتالصالحات
فردی که دچار مرگ مغزی میشود و اعضای خود را اهدا میکند، نهتنها جان دیگران را نجات میدهد، بلکه برای خود و خانوادهاش باقیات الصالحات بر جای میگذارد و بسیاری از مردم آرزو دارند کاری انجام دهند که پس از مرگشان، نامشان زنده بماند؛ مثلاً مدرسهای بسازند یا مسجدی وقف کنند، اما نجات جان انسانها، بالاترین مصداق این کارهاست. در فرهنگ ما آمده است که: «هر کس جان انسانی را نجات دهد، گویی جان همه انسانها را نجات داده است.»
حال تصور کنید فردی که چهار عضو اصلیاش قابل اهدا بوده، یعنی چهار نفر را به زندگی بازگردانده؛ این معادل آن است که جان همه انسانها را چهار بار نجات داده باشد و چنین پاداشی، قابل شمارش نیست، اما اگر این تصمیم بهدلیل تأخیر، فراموشی یا سکوت از بین برود، فرصتی که میتوانست ارزشمندترین عمل عمر یک انسان باشد، بهسادگی از دست میرود.
در مورد خود من، اولین کارت اهدای عضوی که صادر شد، به سال ۱۳۸۴ بازمیگردد و همان زمان، وقتی نخستین کارت را خودمان طراحی کردیم، خودم نخستین نفر بودم که کارت را گرفتم. آن زمان کارتها بهصورت کاغذی بودند و ما آنها را لمینیت میکردیم.
بعدها کارتها حرفهایتر شدند، با دستگاههای چاپ مخصوص تولید شدند و حتی مدتی کارتهای اهدای عضو با کارت بانکی ادغام شدند و بعد از آن نسخه دیجیتال کارت ارائه شد و اکنون انجمن اهدای عضو، کارت فیزیکی نیز در اختیار متقاضیان قرار میدهد؛ افزون بر این کارتهای فیزیکی، انجمن اهدای عضو ایرانیان در غرفههای مختلف و حتی در خود انجمن نیز اقدام به صدور کارتهای دیجیتال کرده است که از طریق ارسال پیامکی کد ملی به شماره ۳۴۳۲ و یا مراجعه به سایت در اختیار داوطلبین قرار میدهد.

از کارتهای کاغذی تا پیام ویدئویی ۳۰ ثانیهای
در نسخه جدید این سامانه، یک ویژگی بسیار تأثیرگذار نیز اضافه شده: امکان ضبط یک پیام ویدئویی ۳۰ ثانیهای برای خانواده.
افرادی که ثبتنام میکنند، میتوانند پیامی کوتاه ضبط کنند تا در صورت وقوع حادثه و مرگ مغزی، خانوادهشان بتواند حرفهای آخر عزیزشان را بشنود. این موضوع خیال خانواده را راحت میکند که تصمیم فرد از روی آگاهی و از عمق قلبش بوده و یک تصمیم لحظهای یا تحت تأثیر جمع یا جوّ نیست.
همچنین، حضور سلبریتیها و هنرمندان بهعنوان سفیران اهدای عضو نقش بسیار مهمی در ترویج این فرهنگ ایفا کرده است و باورکردنی نیست که برخی از چهرههای مشهور که حتی ملاقات با آنها بهسختی امکانپذیر است یا بهندرت دعوت جایی را میپذیرند، برای حمایت از اهدای عضو نهتنها حضور پیدا میکنند بلکه خودشان پیشقدم میشوند.
انجمن دارای چندین کمیته است و در برخی از آنها همچون کمیتههای موسیقی و هنرهای تجسمی چهرههایی از موسیقی، هنرهای تجسمی حضور فعال دارند؛ افرادی همچون آقای کیوان ساکت، علیرضا عصار، عماد توحیدی و هنرمندان برجستهای که شاید در شرایط عادی جمعشدنشان کنار یکدیگر ممکن نباشد.
در کنار این فعالیتها، کمپینهایی نیز با همکاری نهادهای رسمی در حال اجراست، مثلاً کمپین صدور گواهینامههای ویژه با نماد قلب با مشارکت راهنمایی و رانندگی، در حال اجراست و هنرمندان نیز ویدیوهایی برای ترویج آن آماده کردهاند که بهزودی در فضای مجازی منتشر خواهد شد.



نظر شما